روزهای شلوغ و گرم مرداد
دختر نازم سلام این هفته کلی خبر و اتفاق دارم که برات تعریف کنم. آخر هفته ی گذشته ، بابا مرتضی و مامان نرجس اومدن پیشمون. طفلکی ها یک روز کامل هم پیش ما نموندن و زودی برگشتن. ولی با اومدنشون خیلی شاد شدیم. انشالله موقعی که شما بخوای بدنیا بیای باز هم میان تهران. از شنبه (٣١ تیر) ماه رمضان شروع شده. امسال اولین سالی هست که نمیتونم روزه بگیرم. خیلیییییییی ناراحتم. همیشه ماه رمضون برام یه جور خاصی، دوست داشتنی بوده. پارسال که ساعتهای طولانی روزه میگرفتم و سرکار میرفتم، یه احساس خوب داشتم. هم احساس میکردم به خدا نزدیکتر هستم و هم اینکه اراده ام رو آزمایش میکردم. وقتی توی شرکت بوی انواع غذا و میوه و...