درددلهای یک مادر خسته
دوستان خوبم ببخشید که برای این مطلب رمز گذاشتم. این درد دل یه مادره برای دخترش.
هیچوقت قصد نداشته و ندارم که از بدیهای روزگار، از تلخی هاش و از غصه هام برای "شادیسا" بگم. دوست دارم که دخترم مثل اسمش همیشه شاد باشه...
ولی خیلی دلم گرفته . فقط این چند خط رو یادگاری می نویسم که بعدا که شیرینی حضورش تمام غمها و غصه های زندگی رو ازم گرفت یاد این روزها بیفتم و خدا رو شکر کنم که این روزها گذشته....