شادیساشادیسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

فرشته کوچک ما شادیسا

سونوی ان تی و اولین دیدار فرشته کوچولو

سلام فرشته کوچولوی خوشگلم دیروز روز خیلی خیلی خوبی بود. چون برای اولین بار قشنگ و واضح روی ماهتو دیدم...درضمن تولد بابا محمدرضا هم بود. صبح با خاله فافای مهربون رفتیم سونوگرافی نرگس. با اینکه صبح زود رفته بودیم و ٨.١٥ اونجا بودیم،  ولی ١٦ نفر قبل از ما توی نوبت بودن!!!! بالاخره ساعت ١٠ نوبتمون شد. من که دیگه حالم خیلی بد شده بود آخه ٤ تا لیوان آب خورد بودم و در مرز انفجار بودم... ولی خانم دکتر خیلی تشویقم کرد که مثانه ام کاملا پر بوده و میگفت امتحانت رو خوب پس دادی!!! خانم دکتر هیچی نمی گفت و یه کوچولو هم اخم کرده بود و هی داشت یه سری عدد و رقم برای دستیارش میخوند که اون ثبت کنه... دل توی دلم نبود تا بف...
3 اسفند 1390

12 هفتگی نی نی ناز ما

نی نی خوشگلم سلام یوهووووووووو امروز وارد 12 هفتگی ات شدی عزیزم. تا چشم روی هم گذاشتم داره سه ماه از نزول اجلال شما میگذره. مامان داره روزها و شبها رو تند تند میشمره تا هر چه زودتر روی ماهتو ببینه. هفته دیگه قراره برم سونوی ان تی  (NT) تا خیالم راحت شه که حال شما همه جوره خوبه..... اون روز تولد بابا جونت هم هست . چه روز معرکه ای میشه . من و بابا و نی نی خوشگلم سه تایی جشن میگیریم. ...
25 بهمن 1390

سرمای منفی 5 و سرماخوردگی در بارداری

امسال زمستون واقعا هوا به طرز وحشتناکی سرد شده. مدتها بود که دمای هوا توی زمستون به ندرت به زیر صفر میرسید ولی امروز می تونم بگم یکی از سردترین روزهای ساله. منفی ٥ درجه!!! امیدوارم که فرشته کوچولوی من جاش قرص و محکم و گرم و نرم باشه. مامان که داره حسابی می لرزه... یه عالمه هم لباس پوشیده که سرما نخوره ولی انگار یه کم نشونه های آبریزش و بدن درد داره ظاهر میشه... خدا رحم کنه که حالم بدتر نشه.  باید یه کمی آبمیوه بخورم و شلغم درمانی رو شروع کنم. طبق تحقیقاتی که بعمل آوردم موقع سرماخوردگی در بارداری باید هرچه سریعتر این کارها رو انجام داد: *مقدار زیادی مایعات بنوشید، چون این کار به رقیق شدن ترشحات کمک م...
16 بهمن 1390

دهمين هفته‌ي عمرِ زيبات مبارك

فرشته کوچولوی من امروز تو وارد دهمین هفته ی عمر زیبات شدی. مبارکت باشه... ان شاله دهمین، صدمین سال زندگیت عزیزم. تو ديگه يك رويان كوچك نيستی! کلی بزرگ شدی و قد کشیدی. مامان قربون قد فینگیلی ات بره.... طول بدنت از فرق سر تا انتهاي بدن در حدود 2.5 سانتي متر يا كمي بيشتره و كمتر از 8 گرم وزن داری. خدا رو شکر که بحراني ترين مرحله رشد خودت رو پشت سر گذاشته ای . از حالا به بعد مرحله موسوم به" دوره جنيني" آغاز میشه. در اين مرحله، بافتها و اندامهاي بدن کوچولوت داره به سرعت رشد میکنه و كامل مي شه. تمام اندامهاي حياتيت مثل كبد، كليه، روده ها، مغز و ريه ها در محل خودشون قرار دارند و در حال آغاز كردن فعاليت خود هستند. خلاصه این طور بگم که هر رو...
10 بهمن 1390

اولین سونوگرافی

لپه کوچولو امروز رفتم سونوگرافی برای اولین بار..... دل توی دلم نبود که ببینم حالت چطوره؟  وقتی صدای قلب کوچولوت رو شنیدم باورم نمیشد!!!!!!!!!! اشک توی چشمام جمع شد و با ناباوری از خانم دکتر پرسیدم : " صدای قلبشه ؟" اون هم خندید و گفت بله . صدای قلبشه ولی ضعیفه آخه هنوز خیلی کوچولوئه ..... 7 هفته و یکروز. عزیزم خدا رو هزار بار شکر میکنم که همه چیز خوب بود.   حالا ببینیم این لپه کوچولوی ما در طول هفته هفتم چه طوری تغییر کرده؟ كودك شما هنوز يك دم كوچك دارد (كه در واقع استخوان دنبالچه است) و در هفته هاي بعدي از بين خواهد رفت. اما اين دم، تنها قسمتي است كه با رشد كودك شما، كوچكتر مي شود. اكنون كودك شما تقريبا ...
26 دی 1390

لپه کوچولو

امروز داشتم یه مجله که خاله فافای مهربون برام خریده بود میخوندم. رشد نی نی کوچولو رو توی هفته های مختلف نوشته بود. امروز ٦ هفته از وقتی که مهمون دل مامان شدی میگذره. اونجا نوشته بود که قلب کوچیکت داره پمپاژ میکنه و جوانه های دست و پا شروع به شکل گیری میکنن. آخه هفته قبل دستگاه گوارش، ستون فقرات ، قلب، مغز و رگهای خونی شروع به پیدایش کردن....وقتی خوندم که تو فسقلی نازم الان ٦ میلی متر طول داری سریع خط کش در آوردم و با دقت نگاه کردم.... خدایا یعنی ممکنه کوچولوی من توی این سایز و ابعاد باشه و قلب کوچولوش بزنه؟ تو ذهنم اومد الان اندازه ی یه عدسی ولی خط کش رو که خوب نگاه کردم دیدم نه! دونه ی عدس از این یه کم بزرگتره. واسه...
19 دی 1390

من مادر شدم

خداوند مهربون هزاران بار شکرت که منو لایق دونستی و من هم مادر شدم.... کلمه " مادر " همیشه برام مقدس بوده، یه بار معنایی فوق العاده والا داره ... هربار وقتی به گوشم میخوره : " مادر " برام تداعی کننده فداکاری ، از خود گذشتگی ، مهربونی بدون چشم داشت ، خواستن همه ی خوبیها برای دیگران و ...... است. این کلمه خیلی برام ارزشمنده حالا باورم نمیشه من هم مادر شدم!!!!!‌ من که همیشه ته تغاری و عروسک خانواده بودم ، الان یه نی نی کوچولوی چند سانتی توی دلمه....... خدای مهربون خودت حافظ و نگهدارش باش.... به من هم قدرتی بده که مادری توانا و دانا باشم... آمین ...
11 دی 1390