سفر مجدد به شمال
بعد از دو هفته که از لاهیجان برگشته بودیم، بدلیل تعطیلی که روز یکشنبه بخاطر شهادت حضرت فاطمه بود دوباره تصمیم گرفتیم که به دیدار خانواده ی بابایی بریم.
چهارشنبه ظهر حرکت کردیم و چهار ساعته رسیدیم. خدا رو شکر آب و هوا خیلی خیلی خوب بود و شما اصلا اذیت نشدی. یکشنبه صبح هم برگشتیم .
دختر گل گلی نازم ،
شما هم موقع رفت و هم موقع برگشت فوق العاده آروم بودی . البته در مسیر برگشت تا تهران سه ساعت مداوم خوابیدی که باعث تعجب من و بابایی شد .
توی این سفری که به شمال داشتیم بر خلاف همیشه ، بیشتر به گشت و گذار در طبیعت گذشت تا دیدن اقوام.
عمو مجید مهربون برات یه اسکوتر خیلی دخترونه و ناز که موزیکال هم هست خرید. دستش درد نکنه. انشالله وقتی بزرگتر شدی و تونستی تعادلت رو بخوبی حفظ کنی ازش استفاده کنی مامانی.
در ادامه چند تا عکس از سفر با شرح مربوطه میگذارم تا سفر نامه ی شادیسا خانم رو مصور کنم.
وقتی شادیسا خانم کمک راننده می شود !!!
ای وای پس کمربند ایمنی چی شد؟؟؟؟
اینجا برای اولین بار دریا رو دیدی دختر نازم.
این ساحل "سرولات" از شهرهای چابکسر هست . من و بابایی دوست داشتیم اولین باری که شما دریا رو می بینی اینجا باشه. آخه من و بابایی از این محل خاطره ی خیلی خیلی قشنگی باهم داریم و دوست داشتیم که همراه با شما تجدید خاطره کنیم.
شادیسا خانم در رستوران منتظر رسیدن پیتزای مخصوص !!!
رامسر . بدون شرح
طبیعت زیبای شمال - جاده ی لونک به سمت دیلمان
جاده لونک
آخ جون بزن بریم ددر....