دو شیرین کاری !
دختر قشنگم
به جرات میتونم بگم این روزها شیرین ترین و قشنگ ترین روزهای زندگی من و باباییه. آخه هر روز ما منتظر دیدن یه کار جدید و جالب از شادیسا خانم هستیم. امروز هم دو تا شیرین کاری ازت دیدیم که کلی باعث خنده مون شد.
شیرین کاری اول مربوط به گلدون کنار اتاقه. هر روز بابایی وقتی شادیسا خانم رو بغل گرفته، میاد و با آبپاشهایی که توی کابینت زیر سینکه به گلدونها آب میده.
این اواخر شما هم جای آبپاشها رو یاد گرفتی. امروز هم که به سراغ کابینت زیر سینک رفتی، میدونستم که از اون جا فقط آبپاشها رو بر میداری و بعد از مدتی که باهاشون بازی میکنی اونها رو یه گوشه ای رها میکنی. ولی در کمال ناباوری دیدم بعد از اینکه آبپاش رو توی دستت گرفتی یکراست رفتی سراغ گلدون کنار اتاق و آبپاش رو به سمت بالا دراز کردی تا باهاش به گلدون آب بدی !!!
شیرین کاری دوم هم این بود که اول با شونه شروع کردی موهای عروسکت رو شونه زدی و وقتی بابایی گفت که موهای مامان رو هم شونه کن، و یکبار بهت نشون داد که چیکار کنی ، تو هم فورا شروع به شونه زدن موهای مامان کردی! و دیگه دست بردار نبودی!!!!
الهی قربون دختر باهوشم برم که کارهای بزرگترها رو داره تقلید میکنه.
از حالا به بعد دیگه باید بیشتر مواظب حرکات و کارهامون باشیم چون دو تا چشم کوچولو و کنجکاو در حال فیلمبرداریه.
حالا به حرف دوست و همکار قدیمیم "رز" که اون موقع مامان مهربون یه فرشته کوچولو بود رسیدم : وقتی یه نی نی کوچولو توی خونه ی آدم هست، انگار آدم همیشه مهمون داره