شادیساشادیسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

فرشته کوچک ما شادیسا

شادیسا و اولین برف زندگیش

1391/9/28 16:11
نویسنده : سانی
525 بازدید
اشتراک گذاری

یکشنبه از صبح برف زیبایی می بارید. خیلی دوست داشتم که می تونستم برم بیرون و توی برف قدم بزنم و یا برف بازی کنم . ولی خب از ترس اینکه مبادا شما مریض بشی صرفنظر کردم .

شب ساعت ده خاله فافا زنگ زد و گفت که میخوان برن بیرون و از بابایی پرسید که ما هم دوست داریم باهاشون بریم؟ بابایی با اینکه خسته بود و میخواست امشب زود بره بخوابه ، بدون اینکه از من نظرم رو بپرسه قبول کرد. چون میدونست که من بدچوری هوای برف بازی کردم.

اون موقع شما خواب بودی. بابایی بهم گفت که بهتره شادیسا رو بیدار کنیم و شیر بخوره تا بیرون اذیت نشیم.

از اونجایی که شما عاشق بیرون رفتن هستی، انگار خبر دار شدی که قراره بریم ددر و همون لحظه بیدار شدی.

ظرف نیمساعت بهت شیر دادم و عوضت کردم و کلی لباس گرم تنت کردیم و خودمون هم حاضر شدیم.

عمو مهدی بردمون یه پارکی طرفهای شهران که خیلیییییییییی خلوت و مملو از برف دست (پا) نخورده بود! یه عالمه برف بازی کردیم و یه آدم برفی خوشگل هم درست کردیم. متاسفانه شارژ دوربینهامون تموم شد و نتونستیم از آدم برفی که کلاه پشمی صورتی شما رو سرش گذاشته بودیم عکس بگیریم.

این کاپشن گرم رو هم مامان پروین زحمت کشیدن از کیش برات آوردن.

 

بعدش هم رفتیم یه جایی که یه کمی شیبدار بود و کمی روی برفها سر خوردیم .

قربون تو دختر گلم برم که تمام این دو ساعت بیدار بودی و داشتی با چشمای گرد قشنگت اطراف رو نگاه میکردی و اصلا گریه و بیتابی نکردی. فکر کنم که از اولین تجربه ی برفیت لذت بردی عزیزم.

آخر سر در مسیر برگشت به خونه توی بغل خاله فافا لالا کردی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

میرزا کوچک خان
28 آذر 91 22:51
آخی.... چه ناز.... پس حسابی خوش گذشته... خداروشکر عزیزم....
آوا
29 آذر 91 15:54
وای خوش بحالتون منم دلم میخواد برم بیرون
افسانه مامی پارمین
29 آذر 91 22:32
آفرین به این دختر خوب که گذاشته به مامانش خوش بگذره . ایشالله همیشه در کنار هم خوش باشید . سمیه جونم مواظب دخترمون باش که سرما نخوره از طرف من هم ببوسش
nafiseh
3 دی 91 23:37
vay che barfe ghashangi . . . ishala sale dige khode shadisa goli ham adam barfi dorost mikone