اولین حرکت ارادی دست
شادیسا خانم پنجشنبه شب یعنی وقتی که سه ماه و سه روزش بود برای اولین بار عروسکش رو با دست گرفت!
ما خونه ی مامان پروین بودیم و مامان پروین داشت با شما بازی میکرد. یکهو دیدم ذوق زده داره صدام میکنه.... بعلللللللللله شما عروسک رو با دستات گرفته بودی و داشتی با دقت نگاش میکردی.... تازه انگار قبل از اومدن من، با انگشتات داشتی چشما و صورت عروسک رو لمس میکردی ... الهی من قربونت برم دختر خوشگلم. من هم بیکار ننشستم و زودی ازت عکس و فیلم گرفتم.
این روزها باید هر لحظه در انتظار یک پیشرفت جدید شما باشیم.
دو سه روزه که وقتی توی تخت میگذاریمت و عروسکهای آویز بالای تخت رو به حرکت در میاریم صدای قهقهه ی خنده ات اتاق رو پر میکنه. با تمام وجود ذوق میکنی و دست و پا میزنی .... قربون دختر باهوش و خوشگلم برم . نمیدونم توی دنیای زیبا و کوچیکت چی می بینی که این جوری ذوق میکنی!
راستی یادم رفت یک هفته ای هم هست که به عکس خودت توی آینه میخندی. اولها فقط نگاه میکردی ولی الان دیگه یه لبخند خوشگل به عکست میزنی....
فقط از ته دل دعا میکنم که همیشه گل لبخند روی لبای کوچولوت باشه و از ته دل بخندی دختر نازم.