روزهای شاد با شادیسا
دختر گلم خدا رو شکر میکنم که به ما این همه لطف داشته و یه فرشته ی آسمونی رو بهمون هدیه داده. هر روز که میگذره بیشتر و بیشتر به هم عادت میکنیم و زندگی مون با وجود تو زیباتر و گرمتره.
کمتر از یک هفته ی دیگه تو دو ماهه میشی. به همین زودی! وقتی به عکسای روزهای اول تولدت نگاه میکنم متوجه میشم که چقدر بزرگ شدی. مطمئنم که این روزهای نوزادیت مثل برق و باد میگذره و فقط یه خاطره ی قشنگ از این روزها برامون می مونه. سعی میکنم تا اونجایی که زمان یاری کنه ازت عکس و فیلم بگیرم که بعدا با دیدنشون یاد این روزها رو زنده کنیم.
این روزها تو با چشمای قشنگت همه چیز رو تعقیب میکنی. مخصوصا مامانی رو. هر کجای خونه میرم با نگاهت تعقیبم میکنی. من هم دلم آب میشه و از راه دور باهات حرف میزنم.
از دیروز داری صداهای جالبی از خودت در میاری. کوکو ، قوقو، از این جور صداها... دیشب با بابایی کلی با این صداهات کیف کردیم....
کم کم داری پاهاتو بلند میکنی و بازی میکنی... وقتی توی تختت میذارمت و آویز موزیکال بالای تخت رو روشن می کنم ، اول با دقت و تعجب و بعد هم با ذوق به عروسکهای چرخان خیره میشی.
توی عکس اول کاملا محو عروسکها که بالای سرت هستن شدی... عکس دوم هم نیاز به توضیح نداره.....
الهی قربون اون ذوق کردنت برم مامانی.
دیگه کاملا من و بابایی رو می شناسی و وقتی باهات حرف میزنیم با لبخند زیبات بهمون پاسخ میدی.
تقریبا برنامه ی خواب و بیداری ات داره منظم میشه. تقریبا 4 دوره خواب طولانی داری و حدود 9 یا 10 ساعت بیداری . ساعت بیداری ات هم شبهاست. یعنی از ساعت 5 و 6 عصر تا 1 و 2 شب تقریبا یکسره بیداری و هی شیر میخوری و آروغ داری و دوباره این ها تکرار میشه تا بالاخره حدودهای ساعت دو نیمه شب به خواب میری. بعدش تقریبا چهار یا بعضی وقتا 5 ساعت یکسره تا صبح میخوابی.
خلاصه این طور بگم که هر روز در کنار تو موهبت آسمونی، یک روز شگفت انگیز و زیباست.
دوست دارم شادیسای خوشگلم.