شادیساشادیسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

فرشته کوچک ما شادیسا

یک ماهگیت مبارک شادیسای گلم

1391/7/6 10:48
نویسنده : سانی
2,216 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم

امروز یک ماه میشه که خانواده مون سه نفره شده. هم برام زود گذشته هم دیر!

زود گذشته از این جهت که باورم نمیشه تو یکماهه شدی و از این نظر دیر گذشته که حس میکنم خیلی وقته با ما هستی. راستش به سختی میتونم به روزهای دو نفره مون فکر کنم. انگار از اون روزها و آزادیهای خاص خودش یه قرن گذشته....

خدا رو هزار بار شکر میکنم که فرزند سالم و باهوشی مثل تو رو به ما داده. هر روز که بیشتر میگذره ، شباهتت به بابایی بیشتر میشه و این منو غرق در شادی میکنه.

هر روز که میگذره داریم بیشتر به اخلاق هم آشنا میشیم و احساس میکنم کم کم داره قلقت دستم میاد.

وقتی داری هی سرتو به اطراف تکون میدی و با اون لب و دهن غنچه ای خوشگلت، به هر چی که جلوت باشه نوک میزنی یعنی گرسنه هستی.

وقتی وسط شیر خوردن یکهو گریه میکنی یعنی یه آروغ گنده توی گلوت نشسته که اجازه ی شیر خوردن رو بهت نمیده.

وقتی وسط خواب یکهو می پری و بی دلیل گریه میکنی یعنی یه آغوش گرم و امن میخوای. احتمالا خواب آشفته دیدی ......

اوایل خیلی اذیتت کردیم . اینا رو پای بی تجربگی مون بذار و ببخش...

 

آرام جان مادر!  وقتی با اون چشمای گردت که مثل دو ستاره ی درخشانه ، خیلی عمیق و هوشیارانه به من و بابابی نگاه میکنی یا وقتی که بهمون لبخند معناداری از گوشه ی لبت میزنی ، تمام خستگی ها و شب بیداریها یادمون میره...

آخه الان چند شبه که ساعت خوابت بهم خورده و تا حدودای دو و نیم یا سه صبح بیداری و هر کاریت میکنیم نمیخوابی. چند شب پیش، خیلی بی تابی میکردی و انقدر گریه کردی که کبود شده بودی. الهی مادر قربونت بره که نمیدونست چی شده که انقدر بی تابی .... بعدا کشف کردیم بدلیل این بوده که آروغت رو بعد از شیرخوردن نگرفته بودیم. وگرنه تو واقعا کوچولوی آروم و بی آزاری هستی. فقط زود به زود گرسنه میشی و اگه دیر بهت شیر بدیم خونه رو روی سرت میذاری!!! ولی بعد هم خیلی سریع آروم میشی و انگار نه انگار .....

خلاصه این طور بگم که این یک ماه برام پر بوده از خاطره و تجربه... انشاله که زیر سایه ی خدای مهربون روزهای شادتر و قشنگتری در کنار هم داشته باشیم.


راستی امروز صبح برای شنوایی سنجی بردیمت بیمارستان خاتم . بدو تولد که شنوایی سنجی انجام داده بودن گفتن که احتمالا مایع آمینوتیک توی گوشت هست و باید برای مرحله ی دوم ببریمت بیمارستان. از قبل می دونستم که الحمدلله مشکلی در رابطه با شنوایی تو وجود نداره. چون از همین الان صداهای بلند تو رو از خواب می پرونه و حتی وقتی مامان پروین پشت سرت ایستاده و داره باهات حرف میزنه، سعی میکنی گردنت رو بچرخونی و جهت صدا رو دنبال کنی ..درضمن از اون طرف هم سی دی فیلم تولدت رو گرفتیم... امشب میریم خونه ی مامان پروین تا با همدیگه تماشا کنیم...

 

این هم عکسی که امروز ازت گرفتم.

 

****بعدا نوشت:

1- خاله فافا جون به مناسبت یک ماهگی شما یه کیک قلبی با رویه ی شکلاتی درست کرد که خیلی خوشمزه بود. البته شما که نتونستی بخوری نیشخند و تمام مدتی که داشتیم عکس می گرفتیم تو خواب ناز بودی.... دست خاله جون درد نکنه. انشاله که بتونیم براش جبران کنیم.

 

2- یه خبر خوب واسه خودم! امروز که خودم رو وزن کردم با کمال تعجب دیدم به وزن قبل از بارداریم برگشتم... 5/50 کیلو شده بودم...... هوراااااااااااااا

 

در ادامه عکسایی که توی این یک ماه ازت گرفتیم رو میذارم:

ده روزگی:

الهی من قربون اون قیافه ی متفکرت برم مادر

 

 

قربون اون ذوق کردنت

 

12 روزگی:

فیگورهای دستت ما رو کشته خانم خوشگله

 

25 روزگی:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

غزل
6 مهر 91 16:23
به به چه دختر خانم خوشگلی
راستی نازی و آراسته چی شدن؟


مرسی غزل جون
متاسفانه هر دو نی نی هاشون رو از دست دادن.
nafiseh
7 مهر 91 1:49
mobarak bashe sani jonam - mashala be in dokhmale nanazi - khoda hefzesh kone


مرسی نفیسه جونم
خدا دخمل ناز تو رو هم برات حفظ کنه
فافا
8 مهر 91 11:05
واي واي واي واي...من عاشقِ اين عروسكِ خوش اخلاقم...خاله قربونش بره....خيلي دخمله...خيلي عسله...
انشاالله سال‌هاي سال در پناه خداوند و در كنار مامان و باباي خوبش روزهاش رو به شادي سپري كنه.......


مرسیییییییییییییی خاله فافای مهربون
بوووووووووووووووووووووووووووووس
عروسک خانوم
10 مهر 91 11:59
چه عروسکییییییییییی
افسانه مامی پارمین
11 مهر 91 7:05
دوست جونم ، ماشالله شادیسا جونی هر روز داره خوشگلتر میشه . یک ماهگی دختر گلت رو تبریک میگم ، ایشالله تنش همیشه سالم باشه و سایه مامان و باباش همیشه بالا سرش باشه . از طرف من حسابی ببوسش .
مهسا
11 مهر 91 11:25
ماشاله ماشاله ماشاله تنها چیزی که می تونم بگم اینه: من رسمن عاشق دخملیتون شدم میشه بخورمش آیا