دومین هفته بهار: دیداری دوستانه در بوستان بهشت مادران
شنبه نهم فروردین 93، به اتفاق چند تا از دوستانت و مامانهاشون به بوستان بهشت مادران رفتیم.
شما مثل همیشه ماشالله هزار ماشالله دائم در حال بازی و شیطونی بودی و در تمام چهار پنج ساعتی که اونجا بودیم حتی یه لحظه هم پیش ما روی زیرانداز ننشستی!!!
اونقدر خسته شدی که لحظه ای که داشتیم از پارک بیرون می اومدیم و سوار کالسکه بودی، تا برسیم دم ماشین خوابت برد!!!! اون هم بدون پستونکت!!!!
این بار با دیدن دوستانت خیلی خیلی خوشحال شدی. با دیدن دینا جون خیلی ذوق کردی که یه نی نی خوشگل ، هم سایز و هم قد و قواره ته! همه اش بغلش میکردی و می بوسیدی.
با دیدن پارمین خوشگلم هم بلافاصله اون رو بوسیدی.
کیان جون و مامانش الناز جون کمی دیرتر به ما ملحق شدن. کیان جون که هزار ماشالله یه پارچه آقا شده بود.
یه جاهایی دست همدیگه رو می گرفتید و راه میرفتید و تو از اینکه یه نی نی کوچولوی دیگه، دستت رو گرفته و باهم دارید گام بر میدارید کلی کیف کرده بودی.
موقعی که میخواستیم ناهار بخوریم، فاطمه جون و پسر گلش آرتین به ما پیوستند. برای اولین بار بود که از نزدیک می دیدیمشون و از آشنایی باهاشون خیلی خوشحال شدیم.
بقیه عکسها در ادامه مطلب