شادیساشادیسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

فرشته کوچک ما شادیسا

سخت ترین تصمیم : انتخاب مهدکودک

1392/11/29 17:28
نویسنده : سانی
3,589 بازدید
اشتراک گذاری

دلبندم،

با اینکه تصمیم داشتم تا دوسالگیت صبر کنم و بعد برای اشتغال دوباره یا موندن توی خونه، تصمیم بگیرم، مجموعه عواملی دست به دست هم داد تا به کار کردن مجدد، به طور جدی فکر کنم.

مدتها بود که مدیر سابقم علیرغم اینکه استعفام رو پذیرفته بود،‌ مدام بهم زنگ میزد و با شوخی ازم می پرسید: که کی می خوام به سر کار برگردم؟؟

من هم با توجه به بیمه بیکاریم که دقیقا تا شهریور 93 یعنی دو سالگی شما ادامه داره، بهش میگفتم که بعد از شهریور سال آینده، احتمال داره بخوام دوباره کار کنم.

اما این تماسهای مدیریت، از ماهی یه بار به هفته ای یه بار رسیده بود. تا اینکه سه روز پیش که داشتیم از شمال به سمت تهران می اومدیم، تماس گرفتن و بهم گفتن که اگه میخوای برگردی ما الان بهت خیلی نیاز داریم. یعنی یکماه قبل از عید! البته به طور نیمه وقت و سه روز در هفته!  و اگر نمیتونم برم، بهشون بگم که از حالا دنبال یه فرد دیگه باشن.

از طرفی شما رو بعد از عید میخواستم که به کلاسهای مختلف ببرم چون دیگه توی محیط خونه حوصله ات خیلی سر میره و نیاز داری که بازی کنی و با بچه های دیگه تعامل داشته باشی. و از طرف دیگه خیلی هم به من وابسته شدی که این زیاد خوب نیست.

مجموعه این عوامل من رو به سمت اینکه شما رو به طور نیمه وقت یا یه روز در میون مهد ببرم سوق داد.

البته همیشه در مورد زمان مهد فرستادنت مردد بودم و هستم. طبق تحقیقاتی که کردم دیدم که بهترین سن برای بچه که بخواد فول تایم مهد بره سه سالگیه. هنوز هم راستش تردید دارم که کارم درسته یا نه. اما به خودم دلداری میدم که من که نمیخوام از صبح تا عصر هر روز تو رو بفرستم مهد...

خلاصه برآیند این همه درگیری ذهنی این شد که فعلا شروع کردم به تحقیق در مورد کیفیت و چگونگی مهد خوب و استاندارد و در ادامه بازدید از چند مهدکودک.

 

در ادامه ، به توضیح بیشتر در مورد مهد می پردازم :

 

من خودم بچه ی مهد کودکی نبودم. در اطرافمون هم اصلا بچه ای که مهد بره از نزدیک ندیدم و هیچ گونه آگاهی و دانشی در مورد اینکه یه مهد خوب باید چه جوری باشه نداشتم.

اما بالاخره با کمک اینترنت و جستجوهای گسترده و شبانه روزی به یه چک لیست رسیدم که خوبه جهت اطلاع مامانهای مهربون اینجا بنویسم :

1- نسبت تعداد مربیان به بچه ها

2- تفکیک رده های سنی

3- میزان تحصیلات مدیر و مربیان

4- نحوه مراقبت از کودکان بیمار و دارو دادن و ...

5- امنیت ساختمان و محیط بازی ( وجود کپسول اطفاء حریق، جعبه کمکهای اولیه )

6- رعایت بهداشت وسایل بازی و اسباب بازیها

7- برنامه های آموزشی مهد چگونه است؟

و این چند پرسش که به نظر من پاسخ به اینها میتونه خیلی توی تصمیم گیری کمک کنه :


1- اولين برداشتهاي شما درباره مهد كودك چيست؟
2- آيا به نظر مي رسد بچه ها با شادي مشغول بازي هستند؟
3- آيا به نظر مي رسد كه مربيان از وجود بچه ها لذت مي برند و با آنها به راحتي تعامل مي كنند؟
4- آيا مربيان در كلام و رفتار خود عشق و محبت نشان مي دهند؟
5- آيا كودكان براي بازي فعالانه , فضاي كافي دارند؟ جايي براي بازي با تاب و سرسره و يا اسباب بازيهاي بالا رفتني ؟
6- آيا جايي برا بازي با ماسه و فضاي كافي براي دويدن و پريدن هست؟
7- آيا محيط تميز است و به خوبي از آن نگهداري مي شود؟
8- آيا هنگام بازي كودكان به خوبي بر آنها نظارت مي شود؟
9- آيا براي فعاليتهاي گوناگون بچه ها فضايي وجود دارد؟
• گوشه اي براي بازيهاي ساختماني Lego (دقت كنيد بچه ها در اين محل چگونه بازي مي كنند.آيا با هم همكاري و تلاش و كوشش كي كنند يا در استفاده از آنها با هم مشكل دارند)
• محلي براي خاله بازي. (در اين محل وسايل و لباسهاي بزرگسالان و عروسكها و اسباب بازي هاي مربوطه وجود دارند.)
• پازلها و بازيهايي كه دستها را تقويت مي كنند.
• گوشه قصه يا استراحت (فضاي راحتي كه بچه ها بتوانند به تماشاي كتابهاي مصور بپردازند يا زماني را در آرامش و سكوت بگذرانند.)
• محوطه كارهاي هنري (جايي كه بچه ها بتوانند با خيال راحت با رنگ و وسايل هنري استفاده كند و محيط محوطه را كثيف كند.يعني بدون نگراني )
• زمانهاي مخصوصي كه در برنامه مهد كودك گنجانده شده است چيست؟
o زمان رسيدن: وقتي بچه ها به مهد كودك مي رسند آيا يكي از مربيان به استقبال آنها مي رود و جلوي نام آنها علامت حاضر مي زند؟
آيا به بچه ها فرصت داده مي شود از والدين خود خداحافظي كنند؟

o زمانهاي تغيير فعاليت: آيا مربيان براي شروع فعاليت جديد به بچه ها كمك مي كنند؟ آيا از آيين هايي مانند شعر خواني يا بازيهاي خاص استفاده مي كنند؟ اگر كودكي مقاومت مي كند بايد او را كمك كنند نه سرزنش.
o زمان قصه خواني يا گردهمايي : بعضي بچه ها نياز دارند به هنگام گوش كردن بايستند يا به اين سو و آن سو بروند. آيا از بچه هايي كه دائم وول مي خورند در گروه استقبال مي شود؟

o زمان صرف ميان وعده يا ناهار :آيا از نوع غذا يا روش پذيرايي رضايت داريد؟


10- سياستهاي مهد كودك براي حفظ سلامتي و بهداشت چيست؟
• آيا مهد كودك براي حفظ بهداشت بچه ها از مسئولين و بچه ها مي خواهد كه دستان خود را بعد از رفتن به توالت و قبل از دست زدن به خوراكي ها بشويند؟
• آيا سرويس بهداشتي مهد و محوطه تعويض پوشك ضد عفوني مي شود؟
• آيا آب بيني بچه ها پاك مي شود و حوله تميز يا دستمال كاغذي در اختيار آنها قرار مي گيرد تا بتوانند دستها و صورت خود را خشك كنند.
• آيا رختخواب هر كودكي به طور مجزا و تمييز نگه داشته مي شود؟

11- آيا محيط داخلي و خارجي مهد كودك به طور كامل براي بچه ها ايمن سازي شده است؟
آيا مواد خطر ناك در كمد هاي قفل شده قرار دارد؟
آيا سيمهاي برق و مواد شوينده و لوازم آشپزي در جايي امن قرار داده شده اند؟
آيا تعداد مسئولين ناظر براي رويايي با فوريتها كافي است؟
آيا براي خروج بچه ها از مهد به هنگام بروز آتش سوزي يا بلاياي ديگر برنامه ريزي شده است؟

12- مهد كودك با كيفيت خوب از شما مي خواهد هر وقت كه خواستيد سر بزنيد چون بهترين مراكز مي خواهند كه والدين روش كار آنها را ببينند و درك كنند كه مسئولين و مربيان مهد هر روز و در تمام روز ، كار خود را به نحو احسن انجام مي دهند.

 niniweblog.com

بعد از کسب اطلاعات اولیه ، در ابتدا لیست مهدکودکهای نزدیک خونه رو پیدا کردم.

مرحله بعدی این بود که ببینم کدوم یکی به صورت نیمه وقت یا ساعتی پذیرش دارن که متاسفانه هیچکدوم از اونهایی که در اطرافمون بودن قبول نکردن. در نتیجه شعاع جستجو رو گسترده تر کردم و در مسیر رفت تا محل کار به " مهد کودک آرزوهای فرشتگان" رسیدم که به صورت نیمه وقت یا سه روز در هفته بچه رو پذیرش میکردن.

 از مهدهای نزدیک محل کارم هم چند تایی این ویژگی رو داشتن که در اولین روز تونستم به "مهد کودک نفس" سر بزنم.

 niniweblog.com

مهد کودک آرزوهای فرشتگان ، تا حد بسیار زیادی شبیه اونچه که باید باشه بود و اکثر آیتمهای توی چک لیستم مثبت شدن. محیط بسیار شاد و صمیمی و پر از نور و رنگ. بچه ها همگی مودب و با نشاط. رنج سنی شادیسا که نوپا به حساب میان حدودا 15 نفر بودن که دو مربی و دو کمک مربی داشتن که خیلی خوشرو و آروم بودن.

از ساعت 9-12 ساعت آموزش بود. نصفی از بچه ها توی کلاس زبان بودن که موقع ورود من همه Hello گفتن.

نصفی هم مشغول بازی با لگو یا نقاشی کشیدن بودن و اون چهار مربی مواظبشون بودن. جالبه که بچه ها حس همکاری و مشارکت بالایی داشتن. چند نفرشون برای اینکه پاستل و کاغذ نقاشی به شادیسا بدن، باهمدیگه رقابت میکردن.

به هر نقطه ای از مهد که سر زدم از آشپزخونه گرفته تا سرویسهای بهداشتی همه جا تمیز و مرتب بود. کاپشنها و کوله پشتیهای بچه ها روی یه رگال خیلی مرتب چیده شده بود انگار وارد نمایشگاه شدی!

خلاصه برداشت اولیه ام مثبت بود. تنها ایرادش اینه که مسیرش دوره . یعنی نه نزدیک خونه است نه نزدیک محل کار. بلکه توی مسیر رفت به کارم هست. و از طرفی چون در محل کارم جای پارک پیدا کردن، کاره حضرت فیله نمیدونم باید چیکار کنم بدون ماشین !

niniweblog.com

و اما مقصد بعدی مهد کودک " نفس" بود...... وای که از تصورش نفسم بند میاد. یعنی حتی حاضر نیستم تصور کنم که شادیسا رو برای نیمساعت اونجا گذاشتم.

توی تحقیقاتی که انجام داده بودم، دیده بودم که خیلی از مامانها از بعضی مهدها با لفظ " مثل یتیم خونه یا نوانخانه" یاد کرده بودن. الحق که در مورد مهد نفس همینطور بود !!!

یه عده بچه ی آشفته و بدون برنامه توی همدیگه می لولیدن و گریه میکردن و مربیانی که عصبی و آشفته تر از اون بچه ها به این سو و آن سو دوان بودن.

دلیل این بی برنامگی رو هم تایم استراحت بعد از ناهار اعلام کردن!!!

قسمت نوپا و شیرخوار یعنی بچه های زیر دوسال با همدیگه بود که به نظرم یکی از بزرگترین عیبهای این مهد به حساب می اومد. چرا که شادیسا با اینکه زیر دوسال و شیرخوار به حساب میاد اما نمی تونست با اون بچه هایی که داشتن تازه چهاردست و پا میرفتن یه جا بمونه! از طرفی یه دونه مربی برای شیرخوار داشتن که اون موقع داشت یه بچه رو تعویض میکرد و یه بچه دیگه که انگار حسابی بهش وابسته بود زده بود زیر گریه و هیچ جوره آروم نمیشد... با دیدن این صحنه دلم خون شد!

طبقه دوم مخصوص بچه های بزرگتر بود که حسابی پر رو و بی ادب بودن. یه عده داشتن با هم کَل کَل میکردن. یه دختر بچه تازه از دستشویی بیرون اومده بود و با عرض پوزش بدون لباس زیر داشت به زور جوراب شلواریش رو می پوشید و وقتی نگاه کردم دیدم لباس زیرش گوشه ی روشویی ولو هست.

خورده نون و تکه های خشک شده نون همه جا روی موکت دیده میشد...

جالبه که شهریه اش هم تقریبا در رده شهریه مهد قبلی بود....

دردسرتون ندم با حالت انزجار شادیسا رو زدم زیر بغلم و از اونجا زدم بیرون!!!

ولی این داستان دنبال مهد گشتن هم داستان سخت و تلخیه ! برامون دعا کنید که بهترین تصمیم رو برای گلِ زندگیمون بگیریم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان کوثری
30 بهمن 92 6:16
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین و کلاه عیدانه و بنر عید طراحی و چاپ کارت پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت temparti.ir http://tempari.blogfa.com تقویم های تم دار تنوع زیادی در وب هست حتما از طرح ها و نمونه کارهای ما دیدن کنید
مریم مامی رَسپینا
30 بهمن 92 10:08
عزیزم امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری و بهترین مهد رو انتخاب کنی ..من بهت پیشنهاد میکنم که به مهد های توی نی نی سایت هم زنگ برنی و ببینی بدرت میخوره یا نه من که مهد اردیبهشت میرم خیلی راضی هستم از برخوردشون و خیلی هم تمیز هست
نی نی عسلک
4 اسفند 92 14:35
سانی جون ببخشید دیر اومدم خیلی وقت بود فرصت سرزدن به وبم رو نداشتم . خیلی معیارهای خوبی پیدا کردی واگر چنین مهدی با این معیارها پیدا کردی که خیلی ایده اله .ولی متاسفانه تو ایران کم کاری برای مهد زیاده و یه سری اصول رو داشته باشن مجبوری از بقیه معیارهات دست بکشی.یکی از دلایل هم اینه که برای بچه زیر سه سال هر سه یا چهار بچه باید یه مربی داشته باشن که معمولا برای مهدها مقرون به صرفه نیست و سیستم تعامل خوبی بین اعضا نیست. مهد ها هم معمولا خونه های قدیمی هستن که به طور مشخص برای مهد ساخته نشدن.من پیشنهاد می کنم که پرستار خوبی برای شادیسا جون تا قبل دوسال پیدا کنی که اون رو هم به کلاس های متفرقه ببره و بعد توی خونه سرگرمش کنه و هر روز هم از یکی از دوستای شادیسا دعوت کنه که مهمون بشه خونه تون. یه کم سخته ولی برای زیر دوسال ارزش داره اگر پرستار دلسوز پیدا کنی. من ثنا رو از دوسال وچهار ماهگی مهد گذاشتم و خیلی با احتیاط.مهدش اموزشی نمی داد تا بچه کاملا خودش رو وفق میداد والان کلاس نقاشی وژیمیناستیک وسفال دارن ناهرش رو دوست داره اگرچه من یه بار غذاش رو دیدم خوشم نیومد ولی نمی دونم ثنا چرا دوست داره.در کل مهد مقبولی هست ولی یه عیبی داره که نمی گذارن مامانا برن طبقه بالا وبچه ها رو ببینن که دارن چکار می کنن بعضی مهد ها رو می تونی روی موبایلت ببینی یعنی دوربین گذاشتن بازهم می تونی بیای وببینی پیش دبستانش عالیهاموزشش بی نظیره. برای سن پایین یه کمی به اون بچه هایی هم که تومهد هستن بستگی داره که چه جوری ان که تاثیر روی بچه خودمون نداشته باشن البته اثر نا مناسب.مهدش نغمه ارشاد تو منطقه دروس که می تونی سایتش رو ببینی. ولی با اینحال شخصا پرستار رو بیشتر توصیه می کنم تا به حرف زدن کامل بیافته یعنی تا دو سال تا دوسال ونیم .وموفق باشی دوست خوبم.
خاله مزگان(مامان گلبرگ)
5 اسفند 92 2:21
دوستان عزیز سلام من مامان گلبرگ هستم من و داداشم اتلیه تخصصی کودک داریم و خوشحال می شیم لحظه های شیرین کودکان را در اتلیه ما ثبت کنید با دکور سال نو. اخه ما تا 15 فروردین ماه 30 درصد تخفیف میدیم و یه شاسی 13.18 هم هدیه به انتخاب خودتون و و از تمام عکس ها هم عکس جیبی هدیه میدیم راستی ادرس ما توی پاسداران هست اینم تلفن ما: 09122976466 09124482361 اتلیه شایان www.studioshayan.ir ادرس سایت فقط توی ادرس بار مرووگرتون سرچ میشه نه توی گوگل با تشکر
الناز مامی کیان
5 اسفند 92 21:57
دقیقا درکت میکنم سانی میدونم چه احساسی داری ایشالله یه مهد عالی پیدا کنی
زهره (مامان آرتین)
7 اسفند 92 2:19
مامی نمیشه براش پرستار بگیری؟؟؟ برای مهد زود نیست ؟؟؟
آرميتا
13 اردیبهشت 94 7:49
سلام من پسرم رو ميخوام مهد آرزوهاي فرشتگان بگذارم لطفا اگر نظر خواصي داريد بهم اطلاع براتون آرزوي موفقيت مي كنم واميدوارم كه شما هم بتونيد بهترين مهد رو پيدا كنيد واقعا خيلي سخت ولي اگه مهد خوبي پيدا بشه تقريبا 80 % دل نگراني هاي يك مادر رفع ميشه براي زماني كه سر كار
سانی
پاسخ
آرمیتا جان من دخترم رو نهایتا مهد " سپهر ایران" تقاطع خ ولیعصر فاطمی ثبت نام کردم الان هشت ماهه که میره و خیلی راضی هستم در مورد آرزوهای فرشتگان من از برخورد پرسنلش خوشم اومد ولی تعداد بچه ها توی کلاس زیاد بود نسبت به فضای کلاس ... آموزششون خوبه ... ان شالله تو هم بهترین تصمیم رو بگیری....