اولین دندانپزشکی
دختر جونم
متاسفانه به دلیل لجبازیهات موقع خوردن قطره آهن، دندونهای نازنینت کمی سیاه شدن. بخاطر همین تصمیم گرفتم شما رو به دندانپزشکی ببریم تا ببینیم چه کاری میشه در حال حاضر کرد که دیگه بدتر نشن .
پنجشنبه سوم بهمن ماه برای اولین بار به دندانپزشکی رفتیم. البته قبلا یکبار توی نمایشگاه مادر و کودک در غرفه " مرکز دندانپزشکی کودکان" چکاپ شده بودی و از اینکه این مرکز کلا برای بچه هاست و پزشکا و کادرش در این زمینه دوره دیده اند خوشم اومده بود، شما رو اونجا بردیم.
قبل از اینکه نوبتمون برسه ، شما توی اتاق بازی مخصوص کودکان کلی بازی کردی و بهت خیلی خوش گذشت. بخاطر همین موقع معاینه، یه کوچولو گریه کردی و زود آروم شدی.
خانم دکتر بعد از معاینه دندونهات، گفت که متاسفانه دچار پوسیدگی شدن و قطره آهن اوضاع رو بدتر کرده. گفت چون شیر مادر خیلی شیرینه، زود باعث پوسیدگی دندونها میشه و اگه می تونم بعد از هر وعده شیر خوردن، حتما بهت آب بدم یا با دستمال دندونهات رو تمیز کنم. که البته این کار وسط شب خیلی خیلی سخته!!!
یه چیز جالب هم گفت که پنیر خوردن اوضاع دندونهات رو بهتر میکنه! و بعد از خوردن هر چیز شیرین حتما بهت آب بدم .
خلاصه در حال حاضر کاری نمیشه برات انجام بدن و فقط باید نذاریم که پوسیدگی دندونهات بیشتر بشه.
بعد از دو سالگی وقتی که دیگه بتونی قشنگ روی یونیت بشینی می تونن برات فلوراید درمانی کنن.
به محض خارج شدن از مطب، بدو بدو به سمت اتاق بازی دویدی تا دوباره بازی کنی! که البته ما به زور از اتاق بیرون کشیدیمت!
برای هدیه بهت یه بادکنک قشنگ هدیه دادن.
در ادامه عکسها رو ببینید:
خـــــــــــب در پست قبلی قول داده بودم که عکسای چند وقته اخیر رو برات بگذارم. الوعده وفا :
دختر خوشگلم همونطور که قبلا گفته بودم علاقه خاصی به بالا رفتن و صعود داره.
اما از اونجایی که ارتفاع این صندلی تاشو خیلی زیاده و هیچ سطح اتکایی نداره، موقع پایین اومدن تو رو مضطرب میکنه و از من میخوای که بیارمت پایین. اگه من دیر اقدام کنم نتیجه این میشه :
علاقه به دالی بازی در کمد لباسهات هم ادامه داره.
برام جالبه که اصلا هیچ عجله ای برای بیرون اومدن و دالی گفتن نداری. عجیبه بچه ی نیم وجبی چه صبری داره !!! واقعا اگه من گاهی سراغت نیام ، شاید ده دقیقه بدون تکون خوردن مثلا خودت رو قایم میکنی و از اینکه می شنوی ما داریم میگیم : شادیسا کجاست؟؟؟ لذت می بری!!! موضوع خنده دار هم اینه که چون سرت رو قایم کردی فکر میکنی که ما پاهات رو نمی بینیم و واقعا داریم دنبالت میگردیم!!!!
عاشقِ چپیدن در جاهای کوچیک و تنگ و باریک و اینا ..........
گ
و اینک آش پز کوچولوی ما : شادیســــــــــــــــــا
این هم اولین تجربه پختن آش رشته... کلا آش رشته پختن در خون تمام خانمهای خانواده است و از نسلی به نسل دیگر از مادر به دختر به ارث میرسه!!!!
این هم سرگرمی این روزهای شادیسا. "پازل آهنربایی وسایل نقلیه" اولین خرید و انتخاب آگاهانه خودش. جالبه که خودش هم کشف کرده که این پازلها به جز اینکه به صفحه پازل می چسبند، به یخچال هم چسبیده میشن.
علاقه ات به لپ تاپ وصف نشدنیه!!! مخصوصا کلیپ " حسنی نگو یه دسته گل" و " مامانی ناهار چی داریم" . هر چقدر هم که ازت قول میگیریم که به کیبورد دست نزنی بی فایده است....
برای رسیدن به هر چیزی که دور از دسترست باشه تا حد نهایت، روی سرپنجه هات بلند میشی تا خودت رو بهش برسونی و من عاشق این حرکتت هستم.
نمیدونم این علاقه به تخلیه کشوهای لباس تا کی ادامه داره !!!
قربون خمیازه کشیدنت :
وقتی که چیزی به کف پات بچسبه روی زمین می نشینی و با دقت اون رو از کف پات جدا میکنی.