جشن تولد یکسالگی با تم فرشته
نازدونه ی من
بالاخره با دو هفته تاخیر ، پنجشنبه بیست و یکم شهریور برات جشن تولد گرفتیم. جشنمون تقریبا خودمونی بود و تعدادی از اقوام و دوستانمون توی جشن شرکت داشتند. از قبل دوست داشتم که لباس سفیدی که داداش پرویز برات آورده بود رو توی جشنت بپوشی و با گشت و گذاری که توی اینترنت کرده بودم تم فرشته رو برای تولدت انتخاب کردم. فقط مونده بود " بالهای فرشته " که اون هم از روی لباس پروانه ای که برای جشن تولد گروهیتون گرفته بودم برداشتم خودم هم دست و پا شکسته یه کاردستی هایی درست کردم!
مثل همیشه خاله فافا و مامان پروین برای تولدت خیلی زحمت کشیدن که همینجا ازشون تشکر میکنم.
این هم تولد یکسالگی فرشته کوچولوی ما به روایت تصویر:
آخ جون کادووووووووووووو
نانای ناااااای ، نانای ناااااای
شادیسا خانم در حال نانای کردن . این مدل رقص رو هم بعد از یه دوره آموزش فشرده که بابایی از دو شب قبل باهات شروع کرده بود، یاد گرفتی.
به محض شنیدن هر آهنگی دست راستت رو بالا میگیری و شروع میکنی به چرخیدن به دور خودت!
این هم دوستای کوچولوی شادیسا:
امین - رضا- مهدی - دانیال
این هم دوست جون جونی شادیسا گلی : امین مهربون در حال رقص و پایکوبی!
دختر گلم در حالیکه که خوابش گرفته محو تماشای رقص و شیطونی پسرها شده
"وای اینا چقدر شیطونی میکنن!!! بسّه بابا دیگه نوبت کیکه!! "
آخ جون کیکککککککککککک
این هم گیفت برای مهمون کوچولوها
بفرمایید شامممممممممم :
نوشابه ها با لیبل فرشته
کیک مرغ
کشک بادمجان - سالاد ماکارونی
سوفله سیب زمینی
بعد از مراسم کیک و شام و کادوها، نوبت به سورپرایز خاله فافای مهربون بود که مثل همیشه با ابتکارش همه رو غافلگیر کرد.
خاله جون به مناسبت تولد شما یه کلیپ خوشگل از عکسات درست کرده بود. کلیپ عکسها از بدو تولدت توی بیمارستان شروع میشد و به امروز می رسید و روش آهنگ متناسب با عکسا گذاشته بود و جملات خیلی زیبایی در کنار عکسات نوشته بود. انقدر این کلیپ زیبا بود که همه ی مهمونا تحت تاثیر قرار گرفته بودن.
دست خاله جون درد نکنه که واقعا همیشه برات سنگ تموم میذاره.
شادیسا جونم اینو بهت بگم که تو خوشبخت ترین دختر دنیا هستی چون خاله ی بی نظیری مثل خاله فافا داری.
همچنین خاله جون یه کارت تبریک به عنوان یادگاری ، مخصوص شادیسا گلی داده بود چاپ کرده بودن.
این هم برگه یادگاری مهمونها :
خلاصه خدا رو شکر جشن تولدت با همکاری و کمک همه خانواده به خوبی و خوشی برگزار شد.
دختر گلم با اینکه خیلی خسته شده بودی اما پا به پای همه ی مهمونا تا پاسی از شب بیدار بودی و اصلا و ابدا بی تابی یا گریه نکردی. جای خانواده ی بابایی خیلی خیلی خالی بود. انشالله سال آینده در کنار هم بتونیم تولدت رو جشن بگیریم.
پ.ن. : از تزیینات بادکنکی یادم رفت عکس بگیرم!!! فقط جهت استحضار بگم که بادکنکهای سفید و صورتی یکی در میون به بالای دیوارها، چسبیده به سقف زده شدن و نمای خیلی زیبایی به جشن کوچیکمون دادن.