شادیساشادیسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

فرشته کوچک ما شادیسا

واکسن یک سالگی + کلی عکس

1392/6/18 8:41
نویسنده : سانی
6,240 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه هفتم شهریور با مامان پروین هماهنگ کردیم تا برای زدن واکسنت به اتفاق، به مرکز بهداشت بریم. آخه بابایی باید صبح زود سرکار میرفت، من هم چون از قبل در مورد اینکه واکسن یکسالگی خیلی سخته شنیده بودم کمی می ترسیدم که تنهایی برم بهداشت. خوب شد که قبلش زنگ زدم. بهمون گفتن که فقط یکروز در هفته روزهای دوشنبه توی مرکز بهداشتی که پرونده داریم واکسن MMR زده میشه و بنابراین ما هم رفتیم مرکز بهداشت "سردار جنگل".

واکسن رو توی بازوت تزریق کردن. خدا رو شکر اصلا بی تابی نکردی و فقط همون لحظه که سوزن رو وارد بازوت کرد یه کوچولو گریه کردی. بهم گفتن که تب نمیکنی و نیاز به استامینوفن نیست. فقط ممکنه بعد از یک هفته علائم سرماخوردگی خفیف داشته باشی یا دونه های ریز بیرون بریزه.

قد و وزنت رو هم اونجا گرفتیم که کاش نمی گرفتیم! انگار ترازوشون خراب بود و وقتی وزنت رو روی نموار برد، شبیه به خط مستقیم شد!!!آخ واااااااااای خدا میدونه که چقدر ناراحت شدم. عصر شما رو برای چکاپ بردیم پیش دکترت. و در کمال ناباوری متوجه شدیم که ترازوی مرکز بهداشت خراب بوده!!!

قد در یکسالگی : 76 سانت

وزن در یکسالگی : 10 کیلو و 200

دکتر گفت که یگه می تونی همه چیز بخوری. سفیده تخم مرغ، عسل، اسفناج و همه ی ممنوعه ها چشمک

قربونت برم که موقع معاینه مطب رو روی سرت گذاشته بودی و من و بابایی و خانم دکتر سه نفری نمی تونستیم شما رو نگه داریم !!!

 

شب تولدت یه جشن کوچولوی سه نفری گرفتیم و مامانی برات یه کیک درست کرد. البته جشن اصلی با دو هفته تاخیر برگزار میشه . آخه خاله فافا مسافرته و بدون خاله جون هم که جشن صفا نداره.

 

ادامه مطلب رو از دست ندید که یه عالمه عکسهای جدید داریم.

شادیسا در روز اولین تولدش

این هم کیک دستپخت مامانی

 

قبل از رفتن به مرکز بهداشت و زدن واکسن

 

وقتی شادیسا با عینک آفتابیه خاله فافا ژست میگیره.

خوش تیپم؟؟؟؟؟ابرو

 

اولین نقاشی شادیسا ،‌ یازده ماه و بیست و شش روزه از تهران !!!! نیشخند

اینجا بابایی سخت مشغول انجام کارهای پایان نامه اش بود و شما هم در یک اقدام غافلگیرانه خودکار رو برداشتی و روی یه کاغذ سفید شروع به خط خطی کردن کردی!!!

 

وقتی وارد پارک می شیم تند تند شروع به راه رفتن می کنی و کل چهار گوشه ی پارک رو عین فرفره می گردی!‌ انگار که دنبال چیزی هستی خیلی مصمم و با سرعت قدم بر میداری. مامانی هم بدنبالت دوانه!

" من بدو ،‌آهو بدوووووووووووووووووو "

 

با دیدن هر نی نی توی پارک به سمتش میری.

اگه کوچیکتر از خودت یا هم سنت باشه میری پیشش و با احتیاط بهش نزدیک میشی . بعد شروع به ناز کردن صورتش میکنی.

اگه بزرگتر از خودت باشه که واویلاسسسسسسسسسسسس. چون هر کجا بره دنبالش راه می افتی و ولش نمیکنی!!! نیشخند

بای بای کردن موقع تاب سواری !

دست دسی ،‌دست دسییییییییییییییی

 

به محض دیدن بند رخت، تمام لباسها رو از روش می کشی پایین!!! نیشخند 

 

آخ جوووون اینجا چقدر چیز جدید واسه شیطونی هست!!

توی عکس معلومه در کابینتها با روبان بسته شده اند!

 

قربون اون ذوق کردنت برم ماچ

 

پسندها (1)

نظرات (13)

فافا
18 شهریور 92 11:20
معلومه که باید وایسین تا خاله فافاش بیاد..............عزیزِ دلم...قربونِ قد و هیکلت...قربونِ خنده هات....قربونِ نقاشی کردنت....عشقِ منی....چه کیک خوشگلی مامانی برات پخته...جای من خالی....
مهسا مامان نورا
18 شهریور 92 12:18
عزیز خاله الهی فدات شم ماشاله باشه نازم عکسهات مثل خودت ماه شدن
افسانه مامان پارمين
18 شهریور 92 12:24
وايييييييييي عزيزم ، چه عكسهاي نازي از دختري گرفتي ، ماشالله ماشالله توي همه عكس ها دختر نازمون خندونه . خدا حفظش كنه . من كه عاشقشم ، به جاي من كلي ببوسش
جیران بخشنده
18 شهریور 92 16:14
وای خدا تو چه قدر نازی عزیزم
ياسي
18 شهریور 92 17:40
هزاررررر ماشالا چقد تو خوردني هستي خالهههه ايشالا هميشه سلامت باشي و بخندي
مامان درسا
19 شهریور 92 2:16
سلام عزیزم اولین تولدت مبارک. قربون اون راه رفتنت و نی نی ناز کردنت مهربونمممممممم.
میرزا کوچک خان
19 شهریور 92 18:14
ای جونم... ماشاالله چه جیگری شده عسل خاله.... میگم خاله جون شما خصوصیات و چک نمیکنی؟!
مریم مامی رَسپینا
20 شهریور 92 2:11
خیلی ناز گلیه این شادیسا بخدا من خیلییییییییییی دوستش دارم
مریم (مامان آندیا)
21 شهریور 92 12:14
عزیززززم چقدر بزرگ شدی...ماشاءالله...مامانی واسش اسپند دود کنی....
مامی امیرحسین
21 شهریور 92 18:15
واااااااااااااااااااای خیلی خوردنی شده از طرف من محکم بغلش کن و بچلونش!!!!!
مامان آدرینا
23 شهریور 92 0:16
سلام مامان شادیسا برای فرشته کوچولوت اسپند دود کن آخه خیلی خوردنی این وروجک ریزه میزه
مامان آرتین
23 شهریور 92 18:12
سفید برفی کوچولو
هلن مامی رادین
23 شهریور 92 18:24
سانیییییییییییییی جونم زود باش عکساشو بزار من نتنم قطع میشه میمونم تو خماری