شادیساشادیسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

فرشته کوچک ما شادیسا

نه ماهگی و اولین تجربه ی حمل و نقل عمومی!

1392/3/7 14:53
نویسنده : سانی
1,483 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز که مصادف با نه ماهگیت بود، اولین سفر درون شهری با مترو رو تجربه کردی.

اول صبح خاله فافا اومد دنبالمون و به قصد رفتن به بازار بزرگ تهران به سمت مترو رفتیم. اونجا ماشین رو توی پارکینگ مترو گذاشتیم و سفر با مترو آغاز شد.

تجربه ی خیلی خیلی جالب و خوبی بود. راستش اولش خیلی از اینکه شما از شلوغی مترو و بازار اذیت شی می ترسیدم ولی واقعا که شما دختر خیلی خیلی آروم و خوبی بودی و تمام چهار ساعتی که خریدمون طول کشید اصلا و ابدا حتی برای یک لحظه هم نا آرومی یا گریه نکردی. البته ناگفته نمونه که به اصرار خاله فافا، کالسکه ات رو همراهمون برده بودیم و شما بیشتر راه رو در صندلی مبله سفر کردی !!!

قبل از اینکه بریم مردد بودم که همراه بردن کالسکه کار درستی هست یا نه. آخه مترو معمولا خیلی شلوغه و برای خود آدم به زور جا هست چه برسه به کالسکه ! ولی وقتی دیدم که شما چقدر توی خرید راحت بودی و هر وقت خواستی خوابیدی و بیدار شدی و شیر و غذات رو خوردی، به خاله فافا احسنت گفتم که به مامانی اصرار کرد با کالسکه بریم. برای حمل و نقلش هم یا خودمون دو تایی وقتی شما سوار بودی کالسکه رو بلند میکردیم و از پله های مترو بالا و پایین می رفتیم یا جمعش میکردیم و یکیمون شما رو بغل میگرفت و اون یکی هم کالسکه و ساک رو می آورد. البته ناگفته نمونه اونجاهایی که میخواستیم خودمون شما رو با کالسکه بلند کنیم معمولا آقاهای مهربونی پیدا میشدن که کمکمون میکردن. ( ما هم براشون یه اسم مستعار پیدا کردیم :‌ جوانمرد قصاب !!!زبان آخه اسم یکی از ایستگاه های متروئه ) 

 

خب از خرید و بازار و مترو سواری که بگذریم از پیشرفتهای اخیر دخترکم بگم.

  • پنجمین مروارید زیبات سه روزه که نمایان شده. دندون نیش سمت راست.
  • نزدیک به یک هفته است که موقع ایستادن، با احتیاط دستهات رو از تکیه گاه رها میکنی و برای چند ثانیه می ایستی . دبروز برای اولین بار فکر کنم بیشتر از یک دقیقه روی پاهات ایستادی.
  • دیگه وقتی میخوای از حالت ایستاده به روی زمین بنشینی،‌ یواش به سمت زمین خم میشی و اول یک دستت رو روی زمین میگذاری و بعد تکیه گاه رو رها میکنی و آروم روی زمین می شینی.
  • با جابجا کردن دستهات دور میز یا مبل راه میری.
  • کلمه ی " بابا " - " آبّه" - " به به " رو بخوبی میگی. ولی هنوز از "ماما" خبری نیست !خوشمزه
  • در پایش نه ماهگیت وزن : ٩ کیلو و ٣٠٠-  قد : ٧٤ سانت -  دور سر ٤٤ سانت

در ادامه عکسای جدیدت رو میگذارم.

اولین تجربه ی بستنی خوردن

البته اینو بگم که کاکائو و بیسکوییت روش نصیب مامانی شد!

 

اولین تجربه ی تاب سواری

 

وقتی شادیسا عکس خودش رو توی گوشی بابایی می بینه .

 

قربون این طرز خوابیدنت برم مامانی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان محمد پارسا
8 خرداد 92 21:43
مترو سواریت مبارک خاله دندون جذید هم مبارک
فافا
12 خرداد 92 12:02
عزیزِِ خاله....جیگرم....قربونِ خنده ات برم ......عشقی منی.... نمی دونی چقدر به خاله خوش گذشت این بازار رفتن....با همه جیغ هایی که از شادی می کشیدی زندگی کردم....عاشقتم.....همیشه لب های زیبات خندون باشن عزیز دلم
زينب
13 خرداد 92 14:08
الهي شاديسا جونم ديگه خانم شده براي خودش فداش بشه خاله زينب ،‌ايشاا... هميشه سلامت باشه
مامان ساره وثنا(نى نى عسلك)
20 خرداد 92 1:30
باريكلا شجاعت مامانى با كالسكه قند عسل رو برده مترو! زود زود بزرگ ميشيا شاديسا گلى
زهرا
20 خرداد 92 15:42
عزیزم چقدر نانازیه محمدآریان منم اینطوری میخوابه قلبونش برم خدا دخمل گلت رو واست حفظ کنه
مامان الی
24 خرداد 92 18:05
آفریننننننننننننن به این دختر خوب و از طرفی وای به حالت ننه سانی که دخملت از بازار خوشش اومده هههههههههههههههههههههه خیلی ناز شده محکم ببوسش
مهسا مامان نورا
31 خرداد 92 15:28
کجایی پَ شادیسا جونم دلمون واست تنگیده خاله
♥متین من♥
9 تیر 92 2:47
سلام دوست خوبم یک لحظه میای وب پسر من عکسشو ببینی واگه دوس داشتی بهش رای بدی ممنون میشم کد 174 پیامک کنید به شماره 20008080200(دوهزار هشتاد هشتاد دویست) یه دنیا ممنونم