آخرین قرار دوستانه سال 91
آخرین قرار با دوست جونیات پنجشنبه ١٧ اسفند رستوران اسفندیار بود. از صبح برف شدیدی می بارید و همه جا یکدست سفید شده بود.
بخاطر مشغله های بسیار، قصد آنچنانی و یا دل و دماغ برای رفتن نداشتم. چون وسط هفته سرکار میرم ، کلی از کارهای خونه رو برای پنجشنبه و جمعه گذاشته بودم. از اول صبح همراه بابایی مهربون یه عالمه کار کردیم. نزدیکهای ظهر بود که میخواستم به " نگین جون مامان مهرسا " اس ام اس بدم و بگم که نمیریم و دنبالمون نیاد. بابایی مهربون تشویقم کرد که برای تغییر روحیه حتما سر قرار برم. خلاصه این طور شد که در عرض نیمساعت هم خودم حاضر شدم و هم شما رو آماده کردم! و به اتفاق نگین جون و مهرسا جون رفتیم.
خیلی خیلی در کنار دوستای خوبمون بهمون خوش گذشت و خاطره ی قشنگی برامون به یادگار گذاشت.
عکسها رو در ادامه مطلب گذاشتم.
شادیسا خانم بغل خاله نگین مهربون
شادیسا و رادمان
باران خانم نازنازی
مهرسا جیگر
پارمین خوشگله
رونیای نازم بغل مامان گلش عسل جون
آقا کیان با قیافه ی جدیش
دینا خانم نازنازی که برای اولین بار بود دیدیمش
مهراد نازم با چشمای قشنگش
آقا راستین گل
ارغوان عزیز که این بار از ما خیلی دور نشسته بودن و کم دیدمش
یاسی جون بانمکم و رونیای خوشگل