هیژده / سیزده !!
عسلکِ مامان
این روزها دائم مشق حرف زدن میکنی. هر روز صبح تا چشمای نازت رو از خواب باز میکنی بدون درنگ شروع میکنی به صحبت کردن به زبان خودت... از بین یه قطار اصوات ناز و بی معنی (!)، تنها کلمات معنی دار "هیژده "و " سیزده" اس. جالبه که اینا رو ما یادت ندادیم و از ترکیب حروف مختلف تصادفا معنی دار شدن.
این موضوع باعث یه بازی خنده دار توی خونه شده. هر بار که من و بابایی می شنویم که شما داری این کلمات رو میگی فوری ازت می پرسیم : " شادیسا ریاضی چند شدی؟" تو هم یا میگی هیژده یا سیزده!!! و این بازی در مورد تمام دروس ادامه داره ...
* وقتی ازت اسمت رو می پرسیم : شادسا یا شادِسِ
* پوشک : بوووو ءَ ت
* جوجو چی میگه؟ : جی جی
* وقتی میخوای که ما در یه وسیله ای رو مثل جعبه یا قوطی باز کنیم تا به محتویاتش دسترسی پیدا کنی اون رو میاری به ما میدی و همزمان تند تند میگی : در ، در ، در
* دیگه کاملا دوست داری توی غذا خوردن و آشامیدن مستقل باشی. موقع نوشیدن هر گونه مایعات حتما باید لیوان رو دو دستی بگیری و خودت بخوری. اوایل چند باری کل محتویات لیوان رو روی خودت خالی کردی . ولی الانا دیگه یاد گرفتی و وقتی بهت میگم : "کم کم بخور یا یواش بخور و مواظب باش نریزه " ، کاملا مراقب هستی و قُلُپ قُلُپ میخوری تا محتویات اون لیوان تموم شه!
* دقیقا متوجه امر و نهی ها میشی و هر چیزی که ازت بخوایم برامون می آری.
* بهت میگیم "شادیسا دماغت رو بگیر". تو هم دستمال رو بر میداری و نزدیک بینی فسقلیت میگیری و بعدش هم دماغت رو بالا میکشی . انقدر بامزه این کار رو میکنی که حد نداره. بعد هم با اون دستمال شروع به تمیز کردن فرش و میز و .... میکنی !!!!
* اعضای بدنت رو وقتی ازت می پرسیم که کجاست نشون میدی.
مو ، گوش، چشم ، دماغ، دندون، زبان . البته دماغ و دندون رو اول روی صورت کسی که ازت می پرسه نشون میدی و وقتی ما تآکید میکنیم مال شادیسا کو ، روی صورت خودت نشون میدی.
* موقع ناز کردن همراه با حرکت دستت میگی : ناااااااااااااااااااااااااااا و الف رو خیلی می کشی. بعدش هم بوس صدا دار میکنی . یعنی وقتی لبت رو برمیداری تازه از دهنت صدا در میاری!!!
* آقاجون باهات بازی " تاپ تاپِ خمیر" انجام میده و این بازی رو خیلی دوست داری. آقاجون برات میخونه :
تاپ تاپ خمیر ، شیشه پر پنیر ،دست کی بالاس؟ و تو قبل از اینکه بگه :دست شادیسا، فوری دستت رو بالا می بری.
قربون دختر زبر و زرنگم برم....
*** ادامه مطلب پُرِ عکسه....
یه روز خاله فافا اومده بود دنبالمون تا با هم بریم بیرون. بعد از اینکه آماده شدیم ،دیدیم شما کیف کوچولوت رو از توی کمد در آوردی و بعدش هم انداختی روی دوشت و داری بای بای کنان از در اتاق میری بیرون!!!!! جالبه که تا بحال ما برات این کار رو نکرده بودیم و فقط یه بار توی بازی من کیفت رو روی دوشت گذاشته بودم!
از اونجایی که دخترم دیگه حسابی خانم شده برای دستشویی رفتنش دمپایی براش خریدیم. یه مدتی بود که موقع شستنت دیگه بهت میگفتم که بشینی و تو کنار دستشویی چمباتمه میزدی. این شد که دیدم بهتره برات دمپایی بخرم.
این هم عکس العمل شادیساخانم در اولین دمپایی پوشیدن!
بعد دیگه یه لحظه هم از دمپاییهات جدا نمیشدی.
غذا خوردن با دمپایی هم حالی میده ها ....
این هم سرگرمی جدید شما. برگهای خشکیده پای گلدون!!!
واکنش شیطونک خانم به محض دیدن یه کارتن تقریبا بزرگ کنار اتاق!!!
شیوه ی جدید تلویزیون دیدن!!!
این هم سند جرم شیطونیهای دختر نازم .
یه لباس از توی کشوی مامانی در آورده و پوشیده و داره سی دی ها رو از توی کشو در میاره.
شادیسا و عروسک مامانی در خونه ی مامان پروین.
اصولا به عروسکهای پارچه ای علاقه ی خاصی داری.