شادیساشادیسا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

فرشته کوچک ما شادیسا

بعد از یکسال بازم برگشتیم .... (مروری بر تابستان 94 - قسمت اول)

1395/2/20 13:35
نویسنده : سانی
1,547 بازدید
اشتراک گذاری

دختر کوچولوی مامان

 

منو ببخش که نزدیک به یکساله وبلاگت رو ننوشتم.... هیچ عذر موجهی برای توجیه این تنبلی ندارم .... 

جهت جبران، تیتروار سعی میکنم این مدت رو به روایت تصویر برات بذارم تا خاطراتت کامل باشه دردونه ی من ....

 

*شروع آموزش شنا در استخر ناوا

 

بالاخره اواخر خرداد موفق شدم به رویای همیشگیم جامه ی عمل بپوشونم و با تحقیقات گسترده ای که کردم تو رو برای آموزش شنا در استخر "ناوا" ثبت نام کردم.زیبا

البته می تونستم با هزینه خیلی کمتری تو رو استخرهای دیگه ببرم اما خوبی این استخر اینه که آدم بزرگها برای شنا واردش نمیشن. راستش من کمی در مورد بهداشت استخرها مشکوکم.. اما اینجا فقط مامانها و بچه ها میرن توی آب و قطعا هر مادری بخاطر سلامتی بچه ش سعی میکنه بهداشت رو رعایت کنه. 

اسم مربیت " نسیم جون" بود . از کارش 50-50 راضی بودم. نمیدونم خودت سنت هنوز کم بود که خوب آموزشها رو نمیگرفتی و بازیگوشی میکردی ، یا مربی زیاد به کارش وارد نبود! سوال

بهرحال یک ترم که تقریبا تا اواخر شهریور ادامه داشت من و تو هفته ای یکروز به مدت یکساعت می رفتیم استخر ناوا... در این مدت پای دوچرخه و خوابیدن روی آب رو یاد گرفتی. البته از خوابیدن روی آب اصلا خوشت نمی یومد چون گوشهات توی آب میرفت !!! شیرجه از روی سرسره توی آب رو هم دوست داشتی به شرطی که من زود بیام و بگیرمت!!! فعلا که با کمک بازو بند شنا میکنی... تا ببینیم امسال اگر بری آیا پیشرفتی حاصل میشه یا نه !دلخور

 

 


 

 

 

* تولد یکسالگی پارسا گلی

خاله فافای مهربون برای پارسا جونی دو تا تولد یکسالگی گرفت. یکی با حضور خانواده ها و یکی دوستانه. که توی هر دو تولد به شما خیلی خوش گذشت. مخصوصا که چون پارسا جونی کوچولو بود می تونستی شمع تولدش رو فوت کنی !خندونک

 ادامه دارد .......

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)